با نی نی جان

سخنی با نی نی جان چند ماه پیش

1396/3/29 11:04
نویسنده : فرزانه
123 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بچه جان

فعلا نمیدونم چی صدات بزنم چون اصلا وجود خارجی نداری اما نصف وجودت از زمان تولدم با من بوده و این خیلی حس عجیبیه

دیشب به طور جدی با بابات درباره تو بحث کردیم اون خسته از بیرون اومد و من ازش خواستم با هم حرف بزنیم اونم اول رفت دستشویی J بعد پرده های شسته شده رو انداخت رو بند و بعد آماده شد با هم حرف بزنیم (بهش گفتم یه روزی بهت میگم وقتی خواستم درموردت حرف بزنم بابات رفت دستشویی خخخ) خیلی بغض داشتم میدونی من خیلی از به وجود اومدنت وحشت دارم چون باید برای بیشتر عمرم مسئولیت تورو قبول کنم و راستش بیشتر ازین میترسم که رابطه من و باباتو خراب کنی میدونی من عاشق باباتم اون شده همه زندگی من و من زندگی عاطفی خودمو نمیخوام عوض کنم تقصیم کردن عشق بابات با یکی دیگه خیلی برام سخته پس ببین برای بوجود اومدنت واقعا دارم فداکاری میکنم شاید چون ناخودآگاه دوستت دارم و خوب تو خیلی وقته منتظره به وجود اومدنی برای اومدن تو به این دنیا امکان داره پوست عزیزم خراب بشه چاق بشم و از ریخت بیفتم و حتی آسیب ببینم اما خوب راهیه که باید برم و من ته ته دلم نی نی میخوام

دیشب به بابات گفتم که تصمیمش چیه براش توضیح دادم اگه تا 6 ماه آینده بخوایم به دنیا بیای باید قرصای ضد بارداریمو قطع کنم و رژیم غذاییمو عوض کنم و حداقل سه ماه اسیدفولیک بخورم و اون یه ماه قبل از بارداریم نباید قلیون بکشه و خوب حالا میخواد چیکار کنیم؟(امیدوار بودم بگه فعلا نمیخوایم بچه دار بشیم مثل قبلنا) اون گفت نظر من چیه و من گفتم که میترسم گفت از چی و من برای هزارمین بار نگرانیهامو گفتم ازینکه میترسم چاق بشم ازینکه میترسم تورو بیشتر از من دوست داشته باشه یا لباسهای باز و راحت نتونم بپوشم و اون با حوصله بهم گفت که منطقیه که چاق بشم و اینکه حس مادرانه خیلی بیشتر از اینه که به تو حسودی کنم و گفت خوب نظر تو چیه اون گفت فکر کنم دیگه وقتشه گفتم اگه میخوای پسردار بشی باید رژیم خاصی بگیریم اما بابات گفت پسر و دختر براش مهم نیست و اینارو بسپریم دست خدا بهش گفتم فکر میکردم پسر دوست داری اما اون گفت نه مهم نیست و من ته دلم ضعف رفت و چقد خوشبحالته که همچین بابایی داری ما حرفامونو درحالی که داشتیم با هم خوراک سوسیس درست میکردیم ادامه دادیم قرار شد این ماه هم قرص بخورم تا بابات از شرایط مالی خیالش راحت بشه و از ماه بعد اقدام کنیم

بهش گفتم دلم میخواد من اسمتو بزارم ازون لبخندای مخالفت زد اما من گفتم اگه دختر شدی دلم میخواد اسمتو بزارم ویانا میدونی یعنی چی؟ یعنی فرزانه و من عاشق اسم خودمم چون معنیشو دوست دارم

اگه پسر شدی از بهنیا و بهزاد و فرزاد خوشم میاد اما فکر نکنم بابات از هیچکدوم ازینا خوشش بیاد خخخخخ

دیشب شب خوبی برای من بود و من کنار بابات احساس خوشبختی میکردم کاش خوشبختیمونو محکمتر کنی نه اینکه بهمش بریزی

16/11/1395

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)